20 دی 1395
فکر نابجا
☘✨آيت الله فهرى نقل مى كنند كه؛ مرحوم شيخ رجبعلی به ايشان فرمودند:
????✨روزى براى انجام كارى روانه بازار شدم انديشه مكروهى در مغزم گذشت ، ولى بلافاصله استغفار كردم ؛ در ادامه راه شترهايى كه از بيرون هيزم مى آوردند، قطار وار از كنارم می گذشتند،
????✨ناگاه يكى از شترها لگدی به سوى من انداخت كه اگر خود را كنار نكشيده بودم آسيب مى ديدم . به مسجد رفتم و اين پرسش در ذهن من بود كه اين رويداد از چه امرى سرچشمه مى گيرد .
????✨با اضطراب عرض كردم خدايا اين چه بود؟
در عالم معنا به من گفتند:
اين نتيجه آن فكرت بود كه كردى . گفتم : گناهى كه انجام ندادم . گفتند كه : آن لگد هم كه به تو نخورد .
???? داستانهای عارفانه
???? کیمیای محبت