حاجت را جز به سه نفر نگو...
یكی از مسلمانان مدینه به شخصی بدهكار بود و نمیتوانست بدهی خود را بپردازد. از طرفی، طلبكار نیز اصرار بر دریافت پولش داشت.
◆ فرد بدهكار برای چارهجویی نزد امام حسین علیهالسلام آمد.
هنوز حرفی نزده بود كه امام حسین علیهالسلام دریافت، او برای حاجتی آمده است؛ به او فرمود «آبروی خود را، با خواهش رو در رو، مریز نیاز خود را در نامهای بنویس، كه به خواست خدا آنچه تو را شاد كند، به تو خواهم داد.
◆ او در نامهای نوشت:
«ای اباعبدالله! فلانی پانصد دینار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگیرد لطفاً او را راضی كنید، تا وقتی پولدار شوم به من مهلت دهد.
◆ امام حسین علیهالسلام پس از خواندن نامه او، به منزل رفت و هزار دینار در كیسهای برایش آورد و فرمود «با پانصد دینار، بدهی خود را بپرداز؛ و با پانصد دینار دیگر، به زندگی خود سر و سامان بده؛ و پیش هیچكس جز سه نفر حاجت خود را مگو دین دار، كه دین جلو او را میگیرد؛ جوانمرد، كه بخاطر جوانمردی حیا میكند؛ صاحب اصالت خانوادگی، كه میداند تو نمیخواهی آبرویت بخاطر نیازت ریخته شود؛ او شخصیت تو را حفظ و حاجتت را برآورده میكند.
________________
+ تحفالعقول، ص251