16 اردیبهشت 1397
#تکمیل_متن یک عصر بارانی کسی در من مویه می کند،ضجه می زند،درد می کشد،کسی در من مویه می کند،صدایش از ته چاهی بی انتها بیرون می خزد،ودر اعماق جانم می پیچد ودر امواج قیرگون آب ته چاه تنیده می شود، وبالا می اید، می درد،وبالا می اید،می خراشد و بالا می خزد.… بیشتر »
نظر دهید »
16 اردیبهشت 1397
نمی دانم چه سرنوشتی در انتظارم بود.یاد روزی که اعزام میشوم افتادم اشک های همسر و خنده های فرزند سه ساله ام فرزندم را با توکل به خدا به همسرم سپردم و بهش گفتم محمدم را میسپرم به تو و تو رو هم به خدا محمدم را امام زمانی تربیت کن وقتی بزرگ شد بگو که به… بیشتر »
16 اردیبهشت 1397
چرا بین ما فرق گذاشته؟؟،؟؟؟ شکایت های ما تمامی نداره. خوشبختی زیبایی شاد و دلخوش بودن کسی رو میبینیم لب به اعتراض باز میکنیم خدایا آخه چرااااااا چرااا من شاد نباشم. چراا من خوشبخت نیستم. چرااااا به من بنده بدبخت نگاه نمیکنی و همه اعتراض هایی که هر روز… بیشتر »
04 اردیبهشت 1397
تیکه کلام های مردم کوچه بازار گاهی دل ادم رو قرص میکنه به داشتن یک خدای بزرگ که همیشه باهاته…. خدا سه حرف داره اما برای پر کردن تنهایی من حرف نداره خدا حرف نداره …. بیشتر »
04 اردیبهشت 1397
وقتی عکس ماه رو تو آب نگاه میکردیم انگار خود ماه بود اما نزدیک تر از ماه اصلی… گاهی رفتار دوستمان انعکاس خود مااست پس اگه بد بود باید خودمان را تغییر بدیم اگر خوب بود که خدا را شکر هیچ وقت دیگران را زودتر از خود سرزنش نکنیم…… بیشتر »