امام کاظم علیه السلام و شتربان
امام کاظم علیه السلام و شتربان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صفوان جمال، مردی بود که- به اصطلاح امروز- یک بنگاه کرایه وسائل حمل و نقل داشت که آن زمان بیشتر شتر بود، وی به قدری متشخص و وسائلش زیاد بود که گاهی دستگاه خلافت، او را برای حمل و نقل بارها میخواست. روزی هارون برای یک سفری که می خواست به مکه برود، لوازم حمل و نقل او را خواست و برای کرایه لوازم قراردادی با او بست.
صفوان که شیعه و از اصحاب #امام_کاظم_علیه_السلام بود، روزی به امام (علیه السلام) عرض کرد که من چنین کاری کردهام. حضرت فرمود: چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر کرایه دادی؟
گفت: من که برای سفر معصیت به او کرایه ندادم، چون سفر، سفر حج و سفر طاعت بود کرایه دادم و الّا کرایه نمی دادم.
حضرت فرمود: پول هایت را گرفته ای یا نه؟ یا لااقل پس کرایه هایت مانده یا نه؟
گفت: بله، مانده.
حضرت فرمود: به دل خودت مراجعه کن، الآن که شترهایت را به او کرایه دادهای، آیا ته دلت علاقه مند است که لااقل هارون این قدر در دنیا زنده بماند که برگردد و کرایه تو را بدهد؟
گفت: بله.
حضرت فرمود: تو همین مقدار راضی به بقای ظالم هستی و همین گناه است. هر کسی که بخواهد آنها باقی بمانند از آنهاست و هر کس که از آنها باشد در آتش جهنم است.
صفوان گوید: رفتم و همه شترهایم را فروختم. خبر فروش شترها به هارون رسید، مرا خواست و گفت: ای صفوان! به من خبر رسیده است که شترهایت را فروختی.
گفتم: بله.
گفت: چرا فروختی؟
گفتم: پیر و از کار افتاده شدم و غلامان هم درست به کارها رسیدگی نمی کنند.
هارون گفت: نه این طور نیست، من می دانم چه کسی تو را به فروش شترها راهنمایی کرد. موسی بن جعفر از کرایه دادن آنها به من خبردار شد و به تو گفت که اینکار خلاف شرع است. انکار هم نکن که اگر سوابق همکاری های گذشته ات نبود تو را می کشتم.
(شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ترجمه علی اکبر غفاری، ج ۶، ص ۴۱۰)