31 اردیبهشت 1395
سلام بر حسین
بالاگرفتن دوباره ی هق هق ها
دوباره بهانه های کربلا
دوباره منو سد راهم گناه
دوباره دلی شکسته از غصه ای
دوباره سکوت پرمعنای شیعه ها
آآآآی با تو ام هق هق شبانه
که بغض شدی به دارازای هزار و چهارصد سال
دوباره پاره شده بند دلم ح س ی ن
دوباره گرفته دلم هوای تورا
ببخش نوکرت را که دوباره،نیاورده به محضرت چیزی بجز گناه
دوباره واسطه میشوی عزیز دلم؟برای توبه ام و جبران خطا؟
و دوباره تویی رفیق و همنشین من
دوباره میهمان همیشگی دلها
دوباره همان مرد همان که یگانه ست در پندارها
دوباره طی کردن سفر با سفینةالنجات به سمت خدا…
و دوباره بیمار میکند مرا خاطره ی شب جمعه،کربلا،کنار قتلگاه….
جانم حسین