حق شاد کننده..
کسی که تو را شاد و مسرور میکند حقی دارد ….
وأما حق من سرّك الله به وعلى يديه؛ فإن كان تعمدها لك حمدت الله اولا ثم شكرته على ذلك بقـدره فى موضع الجزاء و كافأته على فضل الابتداء وأرصدت له المكافأة و إن لم يكن تعمدها حمدت الله و شكرته وعلمت أنه منه ؛ توحّّـدك بها وأحببت هذ إذا كان سببا من أسباب نعم الله عليك وترجوله بعد ذلك خيرا فإن أسباب النعم بركة حيث ماكانت و إن كان لم يعتمد ولا قوة الا بالله .
ترجمه :
اما حـق كسيكه خداوند او را سبب سـرور و خوشحـالي تـو قـرار داده است پس اگر با آگاهي و خواسته خودش ترا مسرور نموده است خداوند را ستايش نمـوده و بعد از حمد و ثناي الهي از آن شخص به اندازهء ارزش كارش قـدر داني كن ؛ زيرا كه كه برتري عمل او از آنجهت است كه اول اقدام نموده است ؛مراقب باش تا تو نيز در او سبب سرور و خوشحاليش شوي .
و اگر ناخود آگاه و بدون قصد سبب شده است ؛ خـداي را سپاسگزار باش و بدان كـه اين نعمت از ناحيهء اوست كه ترا بـه آن اختصاص داده است ؛ و شخصي را كـه سبب سرور تو شده است دوست بدار چون سببي از اسباب نعمتهـاي خداونـد است و براي
او طلب خير كن زيرا كه اسباب نعمت هرجا باشد مايهء بركت است ؛اگرچه بـدون قصد باشد و قوتي نيست مگر به خداوند متعال .
شرح :
خوشحال نمودن برادران و خواهران ايماني يكي از عبادتها و اعمال نيكي است كه در فضل و اجر بعد از نماز از بالاترين اعمال به حساب مي آيد . امام حسين عليه السلام از جد بزرگوارش رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم ؛روايت مي كند كه فرمـود :
افضل الاعمال بعـد الصلاة ادخال السرور فى قلب المؤمـن بما لا إثم فيه
” بهترين كارها بعد از نماز ؛ قلب مومن را شاد نمودن است به چيزي كه گناه و معصيت در آن نباشد .(1)
امام سجاد عليه السلام نيز از رسول خدا صلي الله عليـه والـه وسلم روايت كـرد كـه :
>أحب الاعمال الى الله إدخال السرور على المؤمنين “محبوب ترين كارها در نزد خداوند شاد كردن دل مومنان و خوشحال نمودن آنهاست (2)
امام صادق عليه السلام نيز فرمود روزي كه خدا مومن را از قبرش برمي انگيزد؛ خارج ميشود با او كسي كه پيشروي او حركت ميكند و هر وقت كه آن مومن به خاطر اهـوال قيامت دچار ترس و اضطراب ميشود آن شخص به او مي گويد :نترس و غمگين نباش و او را به لطف و رحمت پرودگار بشارت مي دهـد ؛ تا آنكه آن مومن در برابر خداونـد قرار مي گيرد ؛ پس خداوند از او حساب مي گيـرد حسابي آسان و او را امر مي كند كه وارد بهشت شود ؛ پس آن مومن از همراه خودش مي پرسد : تو كيستي كه مرا بشارت مي دادي مي گويد : من همان سـرور و خوشحالي هستـم كه تو در دنيا با آن دل برادر مومنت را شاد نمودي ؛ خداوند مرا آفريد تا خوشحال كنندهء تو باشم (3)
خوشا به سعادت كساني كه قدم و قلم و زبان و امكانات مادي و معنوي آنها در خدمت مومنان و شاد كردن دلهاي آنان قرار دارد . با رفع مشكلات مردم؛ با برداشتن بارهاي سنگين زنـدگي از دوشهاي آنان با كمك بـه تهيدستان و امثال آن همواره به فكر ديگران هستند و به همين لحاظ بـر كساني كه به سبب الطاف آنها از غم و مصيبت نجات يافته اند حقي پيدا مي كنند .
اگر آنها دانسته براي كسي سبب خير شده اند كه آن فرد اول بايد خدا را شاكر باشد و دوم از كساني سبب خير شده اند . و اگر ندانسته سبب خير شده اند باز هم بر علاوهء تشكر از خداوند آنها را نيز؛ مـورد تكريم و احترام قرار داده و قدر شان را بداند .
نه اينكه مثل بعضي از آدمهاي ناشكر و قدر نشناس نمك بخورد و نمكدان بشكند .
راستي چه بدند كساني كه تا كسي بـه فكر آنها نيست ؛ داد و فرياد شان همـهء عالم ر فرا ميگيرد كه مسلماني نمانده است و انصاف ؛ عدل ؛ مروت و انسانيت از ميان جامعه انساني رخت بر بسته است .
اما همينكه كسي پيدا شد و به آنها كمكي كرد و سبب زدوده شدن زنگار غم و غصه؛ از دلهاي آنان شد ؛ بدون آنكه حق او را بشناسند و در صـدد جبران كار نيك او برآيند و
(1
لطف و احسانش را اينجا وآنجا نقل نمايند ؛ در صدد انكار فضلش برآمده ؛و عمل نيك او را كوچك و بي ارزش جلوه ميدهند .
در حاليكه مهم ترين حق انساني كه كسي را بوسيلهء خوشحال نموده است اينست كه طرف خوشحال شده مراقب و مترصد باشد ؛تا اگر او غمگين و گرفتار مصيبت و دردي شد فوراً و به بهترين وجه در صدد جبران خدمت او اقدام نمايد .
ـــــــــــــــــــــــ
(1) بحار الانوار ج 44 ص 194
(2)بحارالانوار ج 74 ص 289
(3) بحارالانوار ج 7 ص 195