11 دی 1395
نقطه ضعف = نقطه قوت
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند… بیشتر »
نظر دهید »
11 دی 1395
♦️وقتى که حاتم طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او رابگیرد. حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت. هر کسی از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به اوعطا مى کرد.
برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند! مادرش گفت: تو… بیشتر »
10 دی 1395
کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسد!
در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید. این چشمه زمین های هر دو… بیشتر »
09 دی 1395
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و لگنش از جایش درمیرود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش میبرد، دختر اجازه نمیدهد کسی دست به او بزند, هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود… بیشتر »
09 دی 1395
پندک
وقتی ظرف میشویی دعا کن
شکر کن به خاطر اینکه ظرفهایی داری
که بشویی یعنی غذایی در کار بوده.
یعنی کسی را سیر کردی.
یعنی با محبت، با عشق، از یکی دو نفر مراقبت کردی، برایشان آشپزی کردی، میز چیدهای.
تصور کن چند میلیون نفر … بیشتر »